آنگاه که به خیالت می رسی

سلام

این چند روز انقدر در تب و تاب دیدن تمام دیدنی های ماکو در زمان کم بودم که وقت یاری نکرد توی این وبلاگ دوست داشتنی مطلب بارگزاری کنم.

بیاید از جایی صحبت کنم براتون که احساس میکنم جایی جدا از کره خاکی است.

فقط کافیه از ماکو وارد جاده قره خاج بشید و از این جاده با چشم انداز بینظیرش به ماکو لذت ببرید. درست به بالای کوه که میرسید با چشمه های زلال و آبی سرد برای نوشیدن مواجه میشید … حالا دیگه خبری از چشم انداز شهر نیست تا چشم کار میکند مرتع میبینید و مرتع …

به روستای بارون که رسیدید دقیقا کنار سد فصلی بارون از ماشین خارج بشید قدم به جاده خاکی کنار دریاچه بگذارید …. صحنه ای که میبینید بینظیر تر از تصور های شماست …

ْ

دریاچه ای فصلی با آبی زلال و تپه های سرسبز ی که سر از آب بیرون آورده و چشم های مارا پیوند میزند به دنیایی خیالی.

کافیست ۵۰۰ متر مسیر کنار دریاچه را به سمت تاج سد ادامه دهید …

بنایی از دل تاریخ میبینید که با تلاش دوست داران آثار تاریخی و معماران ارمنی از کنار دریاچه با کوششی بی دلیل قطعه به قطعه جابجا شده و به این تپه در بالا دست سد منتقل شده.

کلیسای Dzor Dzor یا مریم مقدس که گویی در فضایی خارج از کره خاکی تک و تنها گوشه ای رو به آسمان سر بلند کرده و نیایشی ابدی را برای هر گوش شنوایی آوا میکند.

حال آنقدر وقت داری تا بنشینی و فضایی بدور از جو کره خاکی را تجربه کنی… به ناگه در مهتاب شبی آنجایی و وقتی خورشید تابان نورش را از روی کلیسا برد خودت را میبینی در کنار معبود که با نورش زمین و زمانت را روشن کرده .

فکر میکنم همانند من. جهانت از هر کلامی خالی است.

یک عکاس که بین زندگی عادی و کوله بدوشی، کوله پشتیش و انتخاب کرد و سفر میکنه تا رویاهاشو بدست بیاره.