معاشرت با مردم محلی ‌

اگه میخوای توی بافت اجتماعی روستا قبولت کنن و حتی برای چند روز یا چند ساعت اقبالت بلند باشه و عضوی از یه خونواده روستایی بشی…

لازمه که با روی باز، ظاهر و باطنت رو با جامعه محلی هماهنگ کنی و به جای لم دادن زیر کولر، بری توی کوچه پس‌کوچه‌های روستا پرسه بزنی.

مثلا به پیرزنی که داره یه زنبیل سنگین رو جابجا میکنه یه کمکی برسونی و ارادت خودت رو نشون بدی.

یا بشینی با پیر و جَوون روستا از هر دری بحث رو باز کنی و سراغ بحث‌های حساس و چالشی نری

با بچه‌ها گرم بگیری و خودتو تو بازیشون جا کنی و بری تو دلشون

اون موقع‌س که از افسانه‌های روستا میشنوی، جاهایی میبرنت که هیشکی به عمرش نمیبینه، خوراک‌های خودمونی و سنتی‌شون نصیبت میشه و مثل ما به عروسی دعوتت میکنن و دیگه تا دنیا دنیاس، تو، خونواده‌ی کل روستا محسوب میشی.

یه پیشنهاد جذاب برای دیدار دوباره‌ی اونها، میتونه این باشه که عکسهای قشنگت رو چاپ کنی، روی تخته‌شاسی بچسبونی و برای تشکر از گوشه‌ای از مهر و محبتشون توی سفر بعدیت بهشون پیشکش کنی.