جشنواره سفرنگاری ماکوگرام

  تک و تنها زیر سیاه چادر نشسته بودم. بقیه بچه ها بیرون مشغول عکس گرفتن از فضا بودن و منم داشتم از این تنهایی استفاده میکردم و خوب نگاه میکردم، به سماور روبه‌روم، به استکان چایی افتاده توی سینی، به صدای بادی که میپیچید تو بند بند چادر، به تار و پود پارچه‌ای کهRead more about […]

خونه مریم خانوم

خونه مریم خانوم

رفت این عکس رو اورد و گفت؛ آقامون وقتی این شکلی بودم منو دید و عاشقم شد!? ذوق از چشماش میبارید. عکسو گرفتم و گفتم چقدر خوشگل بودی! هنوزم هستی❤ پرسیدم چند تا فرزند داری؟ گفت ۷ تا دختر دارم یه دونه پسر، سی تا نوه هم دارم! وقتی میان اینجا کل هفت تا اتاقRead more about خونه مریم خانوم[…]