برای نوزاد، صدای زندگی یعنی تپش قلب مادر و صدای نفسهاش.
برای بچه، صدای قدمهای خسته بابا که روی زمین کشیده میشه تا بیاد و تمام مشکلات دنیا رو براش حل کنه.
برای کشاورز، شاید، صدای تیغه داس که محصول رو درو میکنه.
برای بعضی هم ممکنه صدای شمردن اسکناس، صدای زندگی باشه.
اما اینجا، توی دزفول، صدای زندگی قطعا صدای رود دز هست.
شاید فقط اونهایی که دزفول رو زندگی کردند بدونن چی میگم.
رود دز، زندگی این شهر و مردمشه.
هرجای دزفول که گوشِت رو باز کنی، صدای دز قابل شنیدنه.
این روزها که هرجا رو میبینی، پر از صدای ماشین و موتور شده، شاید کمی کمتر.
ولی به اون روزهایی غبطه میخورم که میشد ساعتها در اطراف این شهر قدم بزنی و از هرجا، صدای شرشر آب دز ، گوشً رو پر میکرد.
حوالی عصر، مردم از هرجایی که باشن خودشون رو به ساحل رودخونه میرسونن تا دستکم چند دقیقهای صدای زندگی روحشون رو لبریز کنه.
به قول یکی از بچههای دزفول، که میگفت، اگر دز نباشه، ما میمیریم.
رود دز، صدای زندگی در دزفوله.
صدای زندگی برای شما چیه؟
پینوشت: توی تصویر، میتونید بخشی از آسیابهای آبی دز رو ببینید که در سه گروه توی دزفول قابل مشاهده هست. عملکرد این آسیابها، خیلی حیرتانگیزه.
پینوشت۲: راستی، این روزها، پادکست «رادیو آهنگ سفر» صدای زندگی دزفولگرامه. خیلی وقت بود به داستانها و مطالبشون گوش میکردم و یه پادکست با کیفیته.
دیروز موفق شدم تیمشون رو ببینم و از این بابت خیلی خوشحالم.
اینستاشون رو فالو کنید @travel.melody
مثل همیشه عالی
یک کلام ختم کلام عاااااالی
بسیار عالی بود
خیلی عالی بود???
عکس و متن فوق العاده زیبا