به دنبال زندان

سالها پیش از پدربزرگم داستانی جالب راجب زندانهای مخوف جهان شنیدم .
پدربزرگم پیرمردی بود بلند قامت. با محاسنی سفید وبلندو چشمهایی درشت وبراق . همیشه عبا بر تن داشت .و در حال مطالعه بود و کلی داستان شنیدنی از سرتاسر دنیا داشت .
یادمه اون موقع واسم داستانی از زندانهای ترسناکه جهان تعریف میکرد وهمیشه بزرگترین و مخوف ترین اون هارو محلی میدونست در استان خوزستان و شهر جندی شاپور(دزفول) .زندانی ترسناک که عده ای از بزرگترین پادشاهان ایران و جهان در آن حبس بودن من عاشق شنیدن این داستان بودم چرا که ترس تا عمق وجود من میرفت زندانی عجیب که توی اون هیچ کس رو اعدام نمیکردن. فرد زندانی باید زجر زیادی رو تحمل میکرد و این بارها بدتر از مردن بود .شاید برای همین کسی رو اعدام نمیکردن
زندانی که هیچ کس اجازه نداشت حتی اسم اونو به زبون بیاره چون زبونش رو وچه بسا جونش رو از دست میداد .
زندانی با سیاهچالهایی به عمق بی نهایت .
این زندان از طرفی با دیواره های بلند وغیر قابل نفوظ واز طرفی با دره ای عمیق که ارواح سرگردان در آن بودن محافظت میشد . تنها یک راه ورود داشت که برای رسیدن به اون باید از قبرستانی عجیب گذر میکردی .
در شهر بدنبال نشانه یا آدرسی از این زندان میگشتم که متاسفانه هیچکس حتی قدیمی های شهر از وجود همچین مکانی مطلع نبودن .
بنظرتون همچین مکانی توی شهر دزفول وجود داره یاوجود این زندان فقط یک افسانس ؟؟
چرا اگر کسی نام این زندان رو میبرده جونشو از دست میداده ؟
چرا هیچ اطلاعات دقیقی راجب این مکان وجود نداره ؟

2 thoughts on “به دنبال زندان

  1. ای کاش روایتتون به نتیجه میرسید. بالاخره مشخص میشد که این زندان وجود داره یا فقط یک افسانه بوده

Comments are closed.